tml> کاربر گرامی ســلام : برای شادی روح برادران جوانم(نعمت و مسعود رحیـــم زاده)وخواهر جوان سفر کرده ام سمیه رحیم زاده صلواتی عنایت بفرماtext describing the image دانلود کتاب

مجموعه ای از کتابهایی  سودمند که خواندن آنها برای افراد نه تنها جالب بلکه بسیار مفید خواهد بود

این کتب در قالب (Pdf ) می باشند. برای دانلود روی عنــــــوان کتاب کلیک نمایید.


کتاب های دکتر شریعتی


کتا ب نکته های کوچک زندگی ( اعمالی که برای یک زندگی موفق لازم است)


کتاب گزیده اشعار شهریار

کتاب گفتگو با خدا

 

کتاب اثر پاداش بر پرخاشگری کودکان


کتاب مجموعه دانستنیهای روانشناسی : چگونه می توانید آنچه را ندارید به دست آورید 

وآنچه را که دارید حفظ کنید

 


موضوعات مرتبط: دانـلـودهـــــا
برچسب‌ها: دانلود کتاب

تاريخ : شنبه 11 ارديبهشت 1391 | 17:23 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

 

 

اگر روزی خیانت دیدی ، بدان که قیمتت بالاست  

حتی بهترین فرزندان نیز دشمن جان پدر و مادرانند 

از دشمن خود یکبار بترس و  از دوست خود هزار بار  

نقاش کامل آنست که از هیچ برای خود سوژه بسازد  

خوشبختی  فاصله  این بدبختی  تا بدبختی دیگر است 

حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است  

ازدواج مثل بازار رفتن است تا پول و احتیاج و اراده نداری بازار نرو  

انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد

بزرگ ترین الماس جهان آفتاب است،که خوشبختانه بر گردن همه می درخشد  

درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند در آتش کوره ها ساخته شده است  

مردمان روی زمین استوار ، بیشتر از بندبازان روی ریسمان نااستوار سقوط می کنند

شکست خوردن ناراحتی ندارد . آدم باید شجاع باشد تا بتواند از خودش یک احمق بسازد  

 

اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود و اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود 

این یکی از تضادهای زندگی ما است ،که آدم همیشه کار اشتباه را در بهترین زمان ممکن انجام میدهد

وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به شما نشان میدهد ،شما هزار دلیل برای خندیدن به آن نشان دهید 

من دریافته ام که ایده های بزرگ هنگامی به ذهن راه می یابند که مصمم به داشتن چنین ایده هایی باشیم  

فیلمسازان باید به این نکته نیز بیاندیشند که فیلمهایشان را در روز رستاخیز با حضور خودشان نمایش خواهند داد

شاید زندگی آن جشنی نباشد که تو آرزویش را داشتی ،اما حالا که به آن دعوت شده ای ، تا میتوانی زیبا برقص 

دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست. به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید 

خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست . هیچ چیز به اندازه خودپسندی زنها بنیان خانواده را نابود نکرده است


موضوعات مرتبط: نگاه هــــا ونظـــــرها(برگزیده هـــا)
برچسب‌ها: سخنانی بسیار آموزنده از چارلی سخنانی آموزنده از چارلی سخنانی از چارلی سخنان چارلی

تاريخ : دو شنبه 25 ارديبهشت 1391 | 18:13 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

 

 هه‌نبانه بورینه  فرهنگ لغت کردی به فارسی  وبرعکس

فارسی  به کردی است که به همت و سرپرستی مرحوم

عبدالرحمن شرفکندی متخلص به هژار، شاعر و فرهنگ

 

نویس معروف کرد و ویراستاری محمدماجدمردوخ‌روحانی،

پژوهشگر و فرهنگ نویس کرد، گردآوری و نوشته شده است.

در ترجمه کردی معنای [هه‌نبانه بورینه] انبان یا خورجینی است

که هر آنچه را آرزو کنی از آن بیرون می آوری. این کتاب توسط

انتشارات سروش منتشر گردیده است.

به علاوه فرهنگ لغت فارسی  به کردی  موبایل برای دانلود قرار

دادم.انشأ الله که مرد پسند قرار گیرد.

برای دانلود این فرهنگ لغت زیبا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید: ادامه مطلب


موضوعات مرتبط: دانـلـودهـــــا
برچسب‌ها: دانلود فرهنگ لغت هه مبانه بورینه دانلود فرهنگ لغت کردی به فارسی وبر عکس هه نبانه بورینه برای کامپیوتر و موبایلدانلود فرهنگ لغت کردی به فارسی؛

تاريخ : دو شنبه 25 ارديبهشت 1391 | 13:58 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند .مادرش دعا می کرد که او

سالم به خانه بازگردد …         

مادر او هر روز به تعداد اعضای خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می

پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آن جا می گذشت نان را بر دارد .

هر روز مردی گو‍ژ پشت از آن جا می گذشت و نان را بر می داشت و به جای آن که از او

تشکر کند می گفت:

هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد !!!


این ماجرا هر روز ادامه داشت تا این که زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده

شد و به خود گفت : او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد

. نمی د انم منظورش چیست؟

یک روز که زن از گفته های مرد گو‍ژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او

خلاص شود بنابر این نان او را زهر آلود کرد و آن را با دست های لرزان پشت پنجره

گذاشت، اما ناگهان به خود گفت : این چه کاری است که می کنم ؟ …..

بلافاصله نان را برداشت و دور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت .

مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه

خود رفت.
آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد . وقتی که زن در را باز کرد، فرزندش را دید که

نحیف و خمیده با لباس هایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه، تشنه و خسته بود، در حالی

که به مادرش نگاه می کرد، گفت:

مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم. در چند فرسنگی این جا

چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می رفتم . ناگهان رهگذری گو‍ژ پشت را

دیدم که به سراغم آمد. او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت : این تنها

چیزی است که من هر روز می خورم امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به

آن احتیاج داری .

وقتی که مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهره اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی

برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگربه ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او

نپخته بود، فرزندش نان زهر آلود را می خورد .

به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دریافت:


هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و نیکی هایی که انجام می دهیم به خود ما باز

می گردد.


 


موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدها
برچسب‌ها: داستان زیبای نیکی کنی به خود کنینیکی کنی به خود کنیداستان نیکی کنی به خود کنی

تاريخ : جمعه 22 ارديبهشت 1391 | 1:23 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

 

دریک شهر بازی پسرکی سیاه پوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد. بادکنک فروش

برای جلب توجه یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و بدینوسیله جمعیتی

از کودکان را که برای خرید بادکنک به والدینشان اصرار می کردند را جذب خود کرد …

 سپس یک بادکنک آبی و همین طور یک بادکنک زرد و بعد از آن یک بادکنک سفید را به

تناوب و با فاصله رها کرد. بادکنک ها سبکبال به آسمان رفتند و اوج گرفتند و ناپدید شدند.

پسرک سیاه پوست هنوز به تماشا ایستاده بود و به یک بادکنک سیاه خیره شده بود! تا این که

پس از لحظاتی به بادکنک فروش نزدیک شد و با تردید پرسید: ببخشید آقا! اگر بادکنک سیاه

را هم رها می کردید آیا بالا می رفت؟

مرد بادکنک فروش لبخندی به روی پسرک زد و نخی را که بادکنک سیاه را نگه داشته بود

برید و بادکنک به طرف بالا اوج گرفت و پس از لحظاتی گفت:

پسرم آن چیزی که سبب اوج گرفتن بادکنک می شود رنگ آن نیست بلکه چیزی است که در

درون خود بادکنک قرار دارد.

دوست عزیز من، زندگی هم همین طور است و چیزی که باعث رشد آدمها می شود رنگ و

ظاهر آنها نیست. مهم درون آدم هاست که تعیین کننده مرتبه و جایگاهشان است و هرچقدر

ذهنیات ارزشمندتر باشند، جایگاه والاتر و شایسته تری نصیب آدم می شود.


موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدها
برچسب‌ها: داستان زیبای سیرت زیبا نکوست نه صورتسیرت زیبا نکوست نه صورتداستان سیرت زیبا نکوست نه صورت

تاريخ : جمعه 22 ارديبهشت 1391 | 1:19 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود. پسر با


 

عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟

مادر گفت: ۲۵ سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم

تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد..

صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته

یافت ولی مادر دیگر در این دنیا نبود..


موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدها
برچسب‌ها: داستان عشق مادریداستان عشق مادرداستان زیبای عشق مادریداستانی از عشق مادری

تاريخ : جمعه 22 ارديبهشت 1391 | 1:13 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

 

چون تو ذات کبریا گوهر نداشت           از محمد دوستی بهتر نداشت

   بهترین گوهر ز گوهر آفرین             هدیه شد بر شخص ختم المرسلین


 

 

 

 خـلـقـت کـائـنـات شــد، بـهـر وجــود فاطمه(س)


                                زنـده هـمـه جـهان شد از، یمن ورود فاطمه(س)

                                                               ***

          
پـیـش حـریـم حرمـتش، خیـل ملک کشید صف


                         از سـر شـوق جـمـلگی، مـحو سجـود فاطمه(س)


                                             ***
          
رونق دین مـصطفی(ص)،هست به چشم اهل دل


                       هـم ز قـیـام فـاطـمـه(س)،هـم ز قـعــود فاطمه(س)

                                              ****
          
از پس رحلت نبی(ص)، کس نزده ست در جهان


                              غـیر امـیـرمـؤمـنان(ع)،گـام به سـوی فاطمه(س)

                                              ***

          
هـمـچو خـسی در آتـشش، قهـر خدا کشد همی


                               هر که کـند تـجـاوز از، حـق و حـدود فاطمه(س)


                                           ***
          
بهررضای مصطفی(ص)،از ره مهر روز و شب


                      نام عـلی مـرتـضـی(ع)، گـشـت سـرود فاطمه(س
)

                                        ***
          
در همه طول زندگی، بعد مـحـمـّد(ص) و عـلـی(ع)


                     با حسنین(ع) بود و بس، گفت و شنود فاطمه(س)

                                         ***

          
هـست به دل مـرا کـجا، غـیر مـحـبـت عـلـی(ع)


         کـی بـه زبـان مـن بــوَد، غـیـر درود فاطمه(س)


***

از کتاب زمزمه های دلجو،

 سالروز ميلاد گل بوستان محمدي،


    گوهر تابناك خاندان احمدي، آيينه تمام نماي سيماي انسان كامل و


مسجود و محبوب ملايكه، حصرت فاطمه (س) و روز مادر مبارك باد

 


موضوعات مرتبط: مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شعر ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)ولادت حضرت فاطمه زهرا ) ولادت حضرت فاطمه

تاريخ : پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391 | 19:52 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

خواب کبود
   


صدام نکن صدام نکن خوابشو داشتم می دیدم

کاشکی دوباره چشمامو رو هم می ذاشتم می دیدم

نه ارغوان نه اطلسی سفید مه گرفته بود

به رنگ گیس مادرم می زد به نقره و کبود

نه خنده بود نه خاطره یه حس تازه امید

نه سنگ قبر کهنه بود نه قاب عکسی از شهید

یه قطره خون دو قطره خون یه گل یه تیکه استخون

یه جاده رو به افق یه مشت درختای جوون

صدام نکن که آدما تو خوابا مهربون ترن

فقط تو قاب عکساشون قشنگترن جوونترن

صدام نکن که خواب من حتی کبود اگر باشه

می خوام بمونه برا من می خوام برام پدر باشه

صدام نکن صدام نکن خوابش داشتم می دیدم

کاشکی دوباره چشمامو رو هم می ذاشتم می دید

عبدالجبار كاكايي


موضوعات مرتبط: روایات وداستـــــــان هانگاه هــــا ونظـــــرها(برگزیده هـــا)
برچسب‌ها: گزیده اشعار کردی گرفتارم به نازی چاوه‌كانی مه‌ستــی فـــه‌تتانت اشعار کردی شعری در وصف خداوند از احمد خانیعبدالجبار كاكايي

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391 | 22:28 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

 

 

امروزه اهمیت یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبانی که یکی از زبانهای زنده و رایج در جهان بوده که بالغ بر چهارصد میلیون گویشور از آن به عنوان زبان مادری و در حدود هفتصد میلیون نفر به عنوان زبان دوم استفاده می کنند از یک طرف و تعدد مطالب علمی و ادبی که به این زبان نوشته شده است از طرف دیگر، بر کسی پوشیده نیست. از دیدگاهی دیگر وارد شدن رشته های جدید علمی به دانشگاه ها و دیگر مراکز آموزش عالی ، مانند الکترونیک ، برق ، و کامپیوتر که اکثریت واژگان موجود در آنها از زبان انگلیسی گرفته شده و در حال حاضر معادل رایجی برای آنها در زبان فارسی موجود نمی باشد و نیز ضرورت دسترسی به منابع علمی و آموزشی معتبر در این رشته ها ، اهمیت یادگیری این زبان را جند برابر کرده است.

با توجه به این خلاصه ، متاسفانه با وجود تدریس این زبان از سال اول راهنمایی در مدارس کشورمان متاسفانه میزان تسلط دانش آموزان به این زبان در سطح بسیار پایینی قرار دارد که این امر معلول عللی است که به صورت خلاصه در این مطالعه که حاصل تجربیات این جانب می باشد به آنها پرداخته شده و راه حل هایی نیز برای بهبود و ارتقا کیفیت آموزش این زبان در مدارس راهنمایی پیشنهاد گردیده است.

 

ارسال توسط:   کریم نوراللهی دبیر زبان انگلیسی

 


موضوعات مرتبط: آموزشــــــی
برچسب‌ها: موانع راهکارها و راه حل های بهبود و ارتقاء کیفیت آموزش زبان انگلی یادگیری زبان انگلیسی

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1391 | 13:40 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

 

بارها شنیده ایم که گذشت از بزرگان است و عفو در هنگام قدرت، شیرین. عفو و گذشت یکى

از صفات برجسته مومنین است ونیزیکی از فضیلت های اخلاقی، عفو و گذشت از خطاها،

اشتباهات و گناهان دیگران است. خداوند این فضیلت اخلاقی را از مصادیق احسان برشمرده و

کسانی را که اهل عفو و گذشت هستند، به عنوان محسنان و نیکوکاران شناخته و معرفی کرده

است. هر کسی به طور طبیعی دچار خطا و اشتباهی می شود؛ چرا که عصمت تنها از آن شمار

اندکی از انسانهای وارسته است و دست یابی به آن برای دیگران در یک فرآیند پیچیده و سختی

امکان پذیر است. بنابراین همه ما به نوعی عفو و گذشت را تجربه کرده ایم.


موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدها
برچسب‌ها: عفو وگذشت؛عفوگذشتعفو در هنگام قدرتعفو شیرین است؛

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 18 ارديبهشت 1391 | 19:2 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.