tml> کاربر گرامی ســلام : برای شادی روح برادران جوانم(نعمت و مسعود رحیـــم زاده)وخواهر جوان سفر کرده ام سمیه رحیم زاده صلواتی عنایت بفرماtext describing the image شجاع‌ترين مظلوم تاريخ

 

پلک های نیمه بازش آیه های درد بود
آخرین ساعات عمر حیدر شبگرد بود

چادر خاکی زهرا بالش زیر سرش
عکس دربی سوخته در قاب چشمان ترش

زخم فرقش، ترجمان عمق زخم سینه بود
کوفه هم مثل مدینه دشمن آئینه بود


 

علي«ع» نخستين کسي است که تسليم خداوند شد. او شجاع‌ترين مظلوم تاريخ است که

اقيانوس معنا بود.درخت تناور انسانيت و روح عريان عدالت بود. هرگز از اسلام عزيز بد دفاع نکرد

و به همين دليل، هم اسلام جاودان شد و هم علي«ع». آن ولي خدا خوب مي‌دانست که بدترين،

سهمگين‌ترين و پرخطرترين ضربه به يک موضع بد دفاع کردن از آن موضع است. آن امام همام با

ناکثين، قاسطين، مارقين و خشک سران و خشک‌انديشان مذهبي زمان خود و حتي تاريخ ‌گذراي

از آن زمان تا انقراض عالم که جلوتر از بيني خود را نديده و نمي‌بينند به مبارزه پيگير برخاست و

به دليل همين جهت‌گيري و ايستايي و پافشاري بود که آخر الامر به دست همان شخصيت‌هاي

مطرود از منظر علي(ع) در محراب عبادت به شهادت رسيد. او در خطبه 37 از نهج‌البلاغه چنين

مي‌فرمايد: «هنگامي که همه سستي ورزيدند به کار پرداختم و آن گاه که همه پنهان شدند، خود

را آشکار ساختم و چون همه در گفتار ماندند، به گشادگي سخن گفتم و گاهي که همه

ايستادند، به نور خداوند در راه تاختم. آوايم فروتر از همگان و رتبه‌ام برتر از اين و آن، در راه

فضيلت، عنان گشاده راندم و مرکب مسابقه را از همه پيش‌تر جهاندم، همانند کوهي ايستاده

بودم که هيچ تندري نتواند او را تکان دهد و هيچ گردبادي نتواند او را بلرزاند. حق نيازمندان را به

ايشان برگرداندم و از نيرومندان حق را بازستاندم. قضاي الهي را پذيرفته‌ام و فرمان او را گردن

نهاده‌ام. به خدا قسم من اولين کسي بودم که به پيامبر ايمان آوردم. در کار خود انديشه کردم و

ديدم پيش از بيعت با او، پيمان طاعت بر عهده دارم. از من براي ديگري ميثاق گرفته‌اند، که آنچه

آيد بپذيرم و دم بر نياورم.

 

شهادت مظلومانه مولود کعبه امیر عالم هستی مولای مظلوم عدالت

امیر المومنین حضرت علی علیه السلام تسلیت باد

 

 


موضوعات مرتبط: مناسبتهـــــــــــــا
برچسب‌ها: شجاع‌ترين مظلوم تاريخ

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 27 تير 1393 | 12:52 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

 

 

امشب بغض تنهایی من دوباره می شکند …


چشمانم بس که باریده دیگر حتی تحمل نور مهتاب را ندارد …


آخ که چقدر تنهایم … دل بیچاره ام بس که سنگ صبورم


بوده خرد شده و انگشتانم بس که برایت نوشته خسته


شده است …


رو به روی آینه نشسته ام آیا این منم ؟ شکسته …. پیر


تنها…. تو با من چه کردی ؟ شاید این آخری زمزمه های


دلتنگی ام باشد و دیگر هیچ نخواهم گفت ….


اما منتظرم انتظار دیدن دوباره ی تو برای من زندگی


دوباره ای است … پس برگرد … عاشقانه برگرد

بغض تنهایی نوشته ای زیبا  از مدیر محترم وب سایت

                                 

 

 از خدای سبحان سلامتی وجودشان را ،ورسایی قلمشان را، خواهانم.

 


موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدهاروایات وداستـــــــان ها
برچسب‌ها: بغض تنهایی

تاريخ : یک شنبه 1 تير 1393 | 18:31 | نویسنده : نبی رحیم زاده |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.